خلق برند شخصی یعنی تبدیل مهارتها و تجربهها به یک هویت قابلاعتماد که فرصتها را بهسوی شما جذب میکند. شما هر لحظه در حال ساختن این برند هستید. آدمهایی که با شما در ارتباط هستند، آدمهایی که به تازگی و در جلسات کاری با شما ملاقات میکنند؛ همه و همه درحال ساختن برندی از شما در ذهنشان هستند پس این پدیده یا خود به خود رخ میدهد و یا شما برای آن طراحی و برنامهریزیای انجام میدهید.
تاریخچه:
در سال ۱۹۵۶، جامعهشناس ارون گافمن (Erving Goffman) مفهوم «نمایش خود در زندگی روزمره» را مطرح کرد: هر فرد در موقعیتهای مختلف یک نقش را بازی میکند.1
این یک پیشزمینه ذهنی برای برند شخصی بود: چگونه خود را به دیگران ارائه میدهیم؟
اصطلاح «برند شخصی» نخستین بار توسط تام پیترز، متخصص مدیریت، در یک مقاله در سال ۱۹۹۷ مطرح شد. پیترز معتقد بود افراد باید اصول برندینگ را روی خودشان نیز به کار ببرند و به مسیر شغلیشان همچون یک برند نگاه کنند که نیازمند بازاریابی استراتژیک است.
با ظهور اینترنت و رشد شبکههای اجتماعی در اوایل دهه ۲۰۰۰، افراد ابزارهایی بیسابقه برای ابراز وجود و معرفی خود در اختیار گرفتند. هرچه این پلتفرمهای دیجیتال به بخش جداییناپذیر تعاملات شخصی و حرفهای تبدیل شدند، افراد بیش از پیش به ضرورت مدیریت فعالانه حضور آنلاین خود پی بردند. لینکدین که در سال ۲۰۰۲ راهاندازی شد، نقش مهمی در شکلگیری فضای شبکهسازی حرفهای ایفا کرد و به کاربران این امکان را داد تا مهارتها، تجربیات و توصیههای خود را به صورت آنلاین به نمایش بگذارند.
در قرن بیستویکم، برند شخصی به یکی از ارکان اصلی توسعه حرفهای و استراتژیهای جستوجوی شغل تبدیل شده است. امروزه متخصصان در صنایع مختلف زمان و انرژی زیادی صرف میکنند تا یک برند شخصی قوی و اثرگذار بسازند و در بازار کار رقابتی برجسته و متمایز شوند.2
مزایای ساخت برند شخصی
در دنیایی که همه رزومه و مدرک دارند، برند شخصی باعث میشود شما از بقیه متمایز شوید و بهجای اینکه صرفاً یکی از گزینهها باشید، به گزینهٔ اصلی تبدیل شوید. وقتی مخاطب یا کارفرما تصویر روشنی از مهارتها و ارزشهای شما داشته باشد، راحتتر به شما اعتماد میکند. برند شخصی مثل یک «اعتبارنامه» عمل میکند.
اگر شما برند شخصیتان را نسازید، دیگران برایتان این کار را میکنند. با ساخت برند شخصی، خودتان روایتگر داستان حرفهایتان خواهید بود.
در شرایطی که شغلها و سازمانها دائماً تغییر میکنند، یک برند شخصی قوی مثل یک سرمایه است که مستقل از موقعیت کاری فعلی همیشه همراه شما باقی میماند.
مراحل ساخت برند شخصی
1- خودشناسی
قبل از هر چیز بفهمید الان دیگران شما را چطور میبینند. اسمتان را در گوگل جستوجو کنید، از چند دوست و همکار بازخورد بگیرید و ببینید چه تصویری از شما وجود دارد.
به این سوالات توجه کنید:
- از دوستان یا همکاران بپرسید: «وقتی به من فکر میکنی، چه ویژگی به ذهنت میاید؟»
- چه ارزشهایی برای من مهم است؟
- از دوستانتان بپرسید که در شما چه ارزشهایی را بیشتر میبینند.
نتایج حاصل از مصاحبه با دوستان و همکارانتان را با یادداشتهای خودتان مقایسه کنید و در نقاطی که اختلاف دارند بیشتر فکر کنید.
مثلا اگر دوستانتان شوخ طبعی شما را بسیار به یاد دارند اما شما خودتان را به جدّیت میشناسید؛ بیشتر فکر کنید و سعی کنید راه تطابقی بین چیزی که هستید و چیزی که ارائه میدهید پیدا کنید.
کاملا به مهارتها و نقاط ضعف و قوت خود آگاه باشید.
یادتان باشد که در برند شخصی حس اعتماد و حال خوب را باید منتقل کنید.
2- چشم انداز و ماموریت
چشمانداز (Vision): تصویری الهامبخش که مخاطبین از شما خواهند داشت.
ماموریت (Mission): هدف عملی و روزانهٔ ؛ اینکه الان به چه کسانی، با چه ارزشی، و به چه روشی کمک میکنید. چجوری به چشم انداز برسم؟
چشم انداز رو از زبان مخاطب تعیین کنید:
- دنبال کنندگان من هر آنچه درباره طراحی محصول لازم است را یاد میگیرند.
- مخاطبین من میتوانند راه مقابله با تنشهای عصبی را پیدا کنند.
✦ پرسشهای کلیدی برای تعیین مأموریت برند شخصی
۱. درباره مخاطب (WHO)
- من دقیقاً میخواهم به چه کسانی کمک کنم؟
- این افراد چه ویژگی مشترکی دارند؟ (مثلاً دانشجو هستند، کارآفریناند، مادران جواناند…)
- بزرگترین چالش یا نیاز فوری آنها چیست؟
۲. درباره ارزش پیشنهادی (WHAT)
- من چه چیزی میتوانم به دیگران بدهم که واقعاً ارزشمند باشد؟
- مهارت یا دانشی که دارم، چطور میتواند مشکلی از آنها حل کند؟
- وقتی مخاطب با من کار میکند، چه تغییری در زندگی یا کارش ایجاد میشود؟
۳. درباره روش و ابزار (HOW)
- من چطور میتوانم این ارزش را منتقل کنم؟ (آموزش، مشاوره، خلق محتوا، اجرا، طراحی…)
- چه چیزی در سبک یا روش کار من خاص و متفاوت است؟
۴. درباره انگیزه شخصی (WHY)
- چرا میخواهم این کار را انجام بدهم؟
- این مأموریت برای من چه معنای شخصی دارد؟
- اگر دیگران به این هدف برسند، چه احساسی در من ایجاد میشود؟
۵. درباره اثرگذاری (IMPACT)
اگر مأموریت من موفق شود، چه تغییری در زندگی یا جامعه رخ خواهد داد؟
نتیجه نهایی کار من برای مخاطب چیست؟
باید به یک تعریف دقیق برسید:
«من به [مخاطب هدف] کمک میکنم [نیاز/چالش آنها] را برطرف کنند و به [نتیجه/تغییر مورد نظر] برسند، از طریق [روش منحصربهفرد خودم].»
3. داستان
مردم با داستانها ارتباط میگیرند. روایت کنید از کجا آمدهاید، چه مسئلهای را دیدهاید و چطور راهحلی پیدا کردهاید.
4. داراییهای هویتی
پروفایل حرفهای در شبکههای اجتماعی، عکس استاندارد، رزومه کوتاه و یک صفحه معرفی ساده (Landing Page) بسازید.
5. خلق ارتباط
براساس استراتژی و نوع مخاطب هدفتان شبکههای اصلی را انتخاب کنید (مثل لینکدین و اینستاگرام) و در آنها بهصورت مداوم محتوای مفید بگذارید. در گفتگوها شرکت کنید، به پیامها پاسخ دهید و شبکهٔ ارتباطی بسازید.
6. اندازهگیری و بهبود
هر چند ماه یک بار ببینید محتوایتان چه تاثیری داشته. کدام پستها بیشتر دیده شدهاند؟ چه بازخوردی گرفتهاید؟ براساس این دادهها برند خود را بهبود ببخشید.
منابع:
1- https://pmc.ncbi.nlm.nih.gov/articles/PMC7433337/?utm_source=chatgpt.com
2-https://www.sthree.com/en-gb/glossary/p/personal-brand/?utm_source=chatgpt.com